کوه زندگی بی پایان

کوه زندگی بی پایان

دفتر خاطرات
کوه زندگی بی پایان

کوه زندگی بی پایان

دفتر خاطرات

خرحمالی

دیروز دما ۴۰ درجه بود. هنوز اردیبهشت تموم نشده. یعنی وسط بهار. نمیدونم تابستون قراره چی بشه.

امروز از اون روزهاس که دلم نمیخواد برم سرکار. چون روز خرحمالیه. روزیه که باید زیر آفتاب تو یک بیایون بی آب و علف که حتی سگ هم از شدت گرما فرار میکنه، لاین کشی کنیم که رییس پُزِشو بده و تشویق بشه.

از من به همه کسایی که دنبال کار هستن نصیحت: اگه میتونین کار خودتونو داشته باشین. اصلا به فکر کار دولتی نباشین که تهش جز نوکری برای دولت و افراد دیگه، چیزی نیست. جدای از اون اینقدر وابسته به اون کار میشین که دیگه حاضر نیستین جای دیگه تلاش کنین و حتی تغییر کنین.

نظرات 3 + ارسال نظر
دونده یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 09:17 ق.ظ

سلام و درود بر شما.
خوبید؟
مدت غیبتتون دیگه خیلی زیاد شده بود.
خوش برگشتید

خانوم‌ف یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 08:23 ب.ظ http://khanomef.blogsky.com

خدا به همه مردانی که از کله صبح تا بوق سگ تو سرما و‌ تو گرما خرحمالی میکنن واسه زن و بچه و زندگی را قوت دهد و‌عمر با عذت و جیب پر پول

کسایی که اینجوری خرحمالی میکنن قرار نیست جیبشون پر پول بشه.

رضوان دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 12:03 ب.ظ http://nachagh.blogsky.comy

چهل درجه؟!؟تو اردیبهشت؟‌‌!؟!خدا برسد به فریاد تان با خودتان دو بطری یخ و آب مخلوط ببرید زیر لباس تان قرار دهید خنک باشید.

امسال فکر کنم تابستون خیلی گرمی داشته باشیم
اونجوری که آدم یخ میزنه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد