وقتی استخدام شدم، ماها رو برای دوره آموزشی اصفهان فرستادن. تقریبا ۵ ماه اونجا بودیم. من هم اتاقی داشتم که بعد از اتمام دوره، اون رفت یک منطقه و من منطقه ای دیگه. ارتباط ما با هم قطع شد چون همون موقع هم با اینکه هم اتاق بودیم اشتراکات زیادی نداشتیم. الان این بنده خدا سالی یکبار زنگ میزنه و اون یک دفعه که تماس میگیره حتما کاری داره. هر دفعه به خودم میگم دیگه تلفنشو جواب نمیدم و هر دفعه میگم نه شاید بنده خدا کاری نداره زنگ زده واسه احوال پرسی و البته هر دفعه گول خوردم. کارهاش هم اینجوری نیست که زنگ بزنه مثلا سوال بپرسه، زنگ میزنه فلان چیز برام بگیر بفرست، توی دیوار فلان وسیله دیدم برو ببین اگه اوکی و سالمه بگیر بده اتوبوس برام بیاره و ...
یا اینکه میپرسه خونت ویلاییه یا آپارتمانی، میگم آپارتمانی، میگه پس جا واسه نگه داشتن وسایل من نداری، من عجله ای ندارما ولی چون جا نداری اگه زودتر بفرستی، راحت تری. نمیدونم گوشای منو دراز دیده یا روی پیشونی من دیده نوشته خر. یا شاخ دارم.
برای جلوگیری از گول خوردن احتمالی در دفعه های بعد تصمیم گرفتم بلاکش کنم. من مشکلی با کارهایی که داره ندارم، اصل مشکل من اینه چون که هیچوقت همینجوری زنگ نمیزنه و حتما کاری داره، در واقع داره سواستفاده میکنه و منم از اینکار بیزارم. چه خودم انجام بدم چه دیگران.
سلام
از کسی که پنج ماه با شما توی یک اتاق بوده و اشتراکاتی بین خودتون پیدا نکردین انتظار نداشته باشین که برای احوالپرسی زنگ بزنه!
سلام
من چقدر کودنم که فکر میکنم شاید تغییر کرده
کاملا درک می کنم از احساسی که بهتون این جور مواقع دست میده.
بله ممنون
سلام ، کم رو هم هست ، اون لحظه که پرسیده خونه ویلاییه فکر کردم میخواد بیاد پیشتون مهمونی با فامیلهاش
سلام. خیلیییی کم روئه

والا بعید نیست
اختیار دارین
دور از جون
واقعیت بود دیگه
چه ادم بی خودی
به من بود برای بار دوم دیگه جواب نمیدادم
دست گرفتن و یاری رساندن خوبه به شرطی که طرف فکر نکنه نوکر دم خونشونیم
والا چی بگم
همه رو برق میگیره منو چراغ نفتی
چکاره هست این بابا؟ چه دلیلی داره شما رو بفرسته براش جنس بخری؟ احتمالا چندین بار پولشو خوردن.
اگرم نخوردن جوری باهاش هزینه ایاب و ذهابت رو حساب کن که دفعه بعدی توقع کار مجانی نکنه. مثلا بگو هر روز تو خونه من بخوابه a ریال کرایه انبارداریش میشه، b ریال هم دادم بابت وقتی که گذاشتم برا خریدش و با ماشین خودم آوردم خونه...
خلاصش اینکه تجاری باهاش کار کن.
با هم استخدام شدیم. توی دوره بدو استخدام، هم اتاقی بودیم. یکی از مناطق عملیاتی کار میکنه.
اینجوری اگه حساب کنم که احتمالا یک دستگاه نو بخره به نفعشه
منم با چنین ادمی برخورد داشتم. دیگه جواب تلفنش رو ندادم و الان خیالم راحته
کار صحیح رو شما انجام دادین.
حالا جدا از پاسخ دادن به تماسشون سوالی که برام پیش اومده اینه که چرا نه نمیگید؟ یعنی اگر کاری بهتون میگن بگید نه وقتش رو ندارم. اینطوری یاد میگیره از بقیه هم سواستفاده نمیشه کرد.
بله این یک ضعف بزرگیه که من دارم.
احساس دلسوزی بیش اندازه دارم و بارها و بارها چوبشو هم خوردم اما...
یک زبل خان مشابه بدو استخدام هم اتاقی من شد و جاده ارتباط یکطرفه بود. همون سالهای اول کاری کاتش کردم و انداختمش تو زباله دان...
سلام
کار درست رو شما انجام دادید