ما بدبخت نیستیم، توی شهر ما، شهر بندرعباس ۳ کارخونه فولاد هست، یک کارخونه آلومینوم، ۳ نیروگاه برق، یک پالایشگاه نفت، یک پالایشگاه گاز، یک پالایشگاه میعانات گازی و دو اسکله که یکیشون بزرگترین اسکله ایرانه، اسکله رجایی.
اما روی پیشونیمون نوشته رعیت. برق نداریم، آب نداریم، گاز نداریم، امکانات نداریم، حمل و نقل عمومی درست و حسابی نداریم. حداقل ها رو نداریم چون قرار نیست رعیت چیزی داشته باشه. رعیت قراره تا پای جونش برای اربابش کار کنه و آخ نگه و یه جایی مثل پلاسکو، متروپل، سانچی و اسکله رجایی سرشو زمین بذاره و بمیره و بچش یتیم بمونه و زنش بیوه. سرنوشتمون مثل رنگ پوستمون که بخاطر آفتاب سوخته س، سیاه شده. اما خورشید سرنوشت ما رو سیاه نکرده، مسئولین بی لیاقت سرنوشت ما رو سیاه کردن. خسته ایم، خسته از بی انصافی،تبعیض، ظلم و جور.
شهر من بندرعباس من، تسلیت من را بپذیر و مطمئن باش تو ماندنی هستی و کسانی که باعث اشک تو شدن، رفتنی.
غمانگیزه و تأسفبار
حیف واقعا
واقعا...
سلام
امیدوارم دیگه شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.
سلام
منم امیدوارم ولی...
خدارو شکر شما پست گذاشتی
ممنون
متاسفم برای مردم مون که حقمون این نبود و نیست
تسلیت میگم
قلب اتیش گرفت چون هرخط و جمله ای ک گفتید حق بود
تسلیت به تمام مردم
ممنون
سلام

کلامی برای تسلی نیست...
سلام


سلام
یعنی پایانی برا این دردها هست...
یعنی پایان و سزایی برا این مسئولین بی لیاقت و ... هست
سلام
حتما هست، کی و کجا نمیدونم ولی مطمئنم اون روز میرسه.