کوه زندگی بی پایان

کوه زندگی بی پایان

دفتر خاطرات
کوه زندگی بی پایان

کوه زندگی بی پایان

دفتر خاطرات

ماشین

دیروز ماشین خریدم و کاراشو انجام دادم. بعد از ظهرش بچه رو بردیم پیش متخصص، وقتی خواستیم برگردیم هرکاری کردم ماشین روشن نشد. توی دلم گفتم دیدی سرت کلاه رفته با این ماشین خریدنت. درمانگاه شرکت توی شهرک سازمانی هستش واسه همین نه تاکسی پیدا میشه و نه اسنپ میاد، مجبور شدیم بیایم سر خیابون که تقریبا ۷۰۰ یا ۸۰۰ فاصله داشت. دیگه زنگ زدم داداشم اومد همسر و بچه رو رسوند خونه، منم رفتم دنبال تعمیرکار.

تعمیرکار اومد و بررسی کرد دید فیوز سوخته. و ۴۵۰ تومن ناقابل واسه همین تعویض فیوز گرفت. چقدر به خودم خندیدم، به همسرجان میگفتم اینهمه به همه میگفتم عین همون سر خودمم در اومد. آخه یه فیوز چیه که نتونی عیبشو پیدا کنی. 

یاد شعر صائب تبریزی افتادم:

به عیب خویش بپرداز تا شوی بی عیب

مباش آینه عیب دیگران زنهار

نظرات 4 + ارسال نظر
قره بالا یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1402 ساعت 09:14 ق.ظ

ماشین نو مبارک

ممنون
البته که نو نیست فقط برای من جدید به حساب میاد

لیمو یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1402 ساعت 11:39 ق.ظ

مبارکه. خوبه چیز خاصی نبوده.

ممنون.
بله خدا رو شکر

تراویس بیکل یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1402 ساعت 05:57 ب.ظ https://travisbickle2.blogsky.com/

به سلامتی.ماشین نو مبارک.خوب موقعی خریدی

ممنون.
آره ماشین داشت گرون میشد

مینو سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1402 ساعت 01:18 ق.ظ

مبارکه

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد