کوه زندگی بی پایان

کوه زندگی بی پایان

دفتر خاطرات
کوه زندگی بی پایان

کوه زندگی بی پایان

دفتر خاطرات

بهار تابستانه

این یک هفته که بچه مریض بود به اندازه یک ماه گذشت. ۳ روز تب داشت و نق میزد، بعدش هم که دونه ها اومد بیرون و تمام بدنش دونه ریز زده بود، تب قطع شد ولی هنوز نق زدن ادامه داشت. غذا هم نمیخورد. بیچاره همسرم از صبح بچه بغلش بود تا بعد از که من از سرکار میومدم میبردیمش بیرون. 

این خراب شده هم که انگار نمای بیرون از پنجره جهنمه از بس که هوا گرمه. هنوز فصل گرما شروع نشده گرمه وای به حال تابستون. بعد هی میگن جنوبی خون گرمه، آقا ما خون گرم نیستیم، گاویم که توی این گرما موندیم. اونوقت آقای رضا صادقی میگه هیچ جا بندر نابو. اگه راست میگی چرا خودت تهران زندگی میکنی؟ برگرد بیا که دلت واسه اینجا تنگ نشه.

نظرات 4 + ارسال نظر
خانوم‌ف چهارشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 10:06 ق.ظ http://khanomef.blogsky.com

بچه تون چند سالشه؟
فصل رزوئلا واسه کوچولوها و آبله مرغون واسه یه کم بررگتراشونه .
ولی گرمه خدایی
تهرانم گرم و کلافه کننده ست

الان توی ۱۰ ماهه.
الان که بچه خودم رزوئلا گرفت فهمیدم پدر و مادر چی میکشن.
امسال انگار قراره سال خیلی گرمی باشه

مینو چهارشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 11:08 ق.ظ

بزار احساسمو کامل بگم از خوندن متن
اولش خیلی ناراحت بودم بعد عصبانی آخرش خندیدم
هیچ جا بندر نابووو
واقعا پاشو بیا اینجا اگه راست میگی


آره دیگه. کسی که به زور نبردتش از اینجا. اگه دلتنگ بندری خب پاشو برگرد.

مینو چهارشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 11:09 ق.ظ

یادم رفت بپرسم آقا کوچولو چند وقتشه

۹ماه تموم شده توی ۱۰ ماهه

دونده پنج‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 08:52 ب.ظ

شرایط سخت و کلافه کننده و عصبانی کننده

بله همینطوره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد